میدانیم ایران ما این سرزمین کهن ، سرزمینی است کوهستانی و کوهستانهای شکل گرفته در آن به مجموعه رشته هایی در آمده که هر رشته کوه از قلل مرتفع و دره های زیبایی تشکیل شده ، در حالت کلی ارتفاعات ایران به چهار دسته از رشته کوههای شمالی - جنوبی – غربی - شرق و مرکزی شکل گرفته است.
1- محدوده کوههای شمالی از کوههای آرارات در ترکیه شروع شده وبه ترتیب با کوههای علمدار، سهند، سبلان، کوههای طالش، قافلا نکوه در آذربایجان رشته کوههای البرز در شمال استان تهران و کوههای آلا داغ، بینالود، هزار مسجد و قراداغ در خراسان امتداد یافته و در افغانستان به کوههای هند و کوش متصل می شود. بلند ترین آن ها دماوند با ارتفاع 5671 متر است.
2- رشته کوههای غربی از آرارات شروع شده واز شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده است کوههای ساری داش، چهل چشمه،پنجه علی، الوند، کوههای بختیاری، پیشکوه، پشتکوه، اُشتران کوه وزرد کوه که تماما به نام زاگرس است وبلند ترین نقطه آن دینار یا دنا است (4409متر).
3- رشته کوههای جنوبی از خوزستان تا سیستان وبلوچستان امتداد یافته وبه کوههای سلیمان در پاکستان می پیونددوشامل سپیدار،میمند،بشاگرد، وکوه بم پشت است.
4- کوههای مرکزی وشرقی شامل کرکس ، شیر کوه، کوه بنان، جبال بارز، بزمان،هزاز، تفتان است وبلند ترین نقطه آن ها کوه هزار می باشد.(4465متر)
نامگذاری کوه های ایران را می توان به چندین عامل ذکر کرد :
1 ـ مکان های مذهبی : بسیاری از امامزاده ها یا بزرگان دین و یا اتشکده ها در قله یا دامنه کوه ها دلیلی برای نامیدن کوه ها بوده است. بعنوان مثال کوه امامزاده داود ، امامزاده قاسم ، ابوذر و امامزاده هاشم و ... از این جمله اند.
2 ـ شخصیت های تاریخی و افسانه ای : نامگذاری کوه های تخت سلیمان، بلقیس و کوه هایی که نامی از قهرمانان افسانه ای چون رستم دارند نیز با الهام گرفتن از شخصیت های تاریخی و افسانه ای صورت گرفته است.
3 ـ رنگ : از رنگ هابیشترین بهره در نامگذاری کوه های ایران شده است. مردم شباهتی بین آن کوه و رنگی که کوه را با آن خوانده اند یافته اند؛ مثلا، برفی که روی کوه هاست و مدت زیادی روی آن می ماند، آن را سفید می کند. در ایران نزدیک به 70 کوه وجود دارد که نام آن ها سفید است و این به غیر از کوه هایی است ک پیشوند یا پسوند سفید دارند، مانند: سفیدخانی، سفید چشمه، یا کمرسفید، و سنگ سفید. از سوی دیگر نام تمام کوه ها به فارسی نیست. تعداد زیادی از کوه های ایران نام ترکی دارند، مانند: آق داغ، آق دربند و آق مزار، آق بلاغ، آق تپه، آق داش (سفید به ترکی «آق» گفته می شود) کوه ها را اگر اگر از زاویه پشت به نور ببینیم یا از سنگ هایی سیاه رنگ تشکیل شده باشد، سیاه به نظر آیند. 32 کوه به نام سیاه کوه در ایران وجود دارند و 68 کوه با پیشوند سیاه که مهمترین «سیاه ها» عبارت است از: ، سیاه گوک، ، سیاه تخت، سیاه پال ، سیاه کمان، سیاه خانی و سیاه بند. نام رنگ های دیگری چون زرد، سبز و سرخ(قرمز) نیز به بسیاری از کوه ها اطلاق می شود. نام زرد به دلیل رگه های آهکی زرد، نام قرمز به دلیل وجود خاک رس و نام سبز به دلیل پوشش گیاهی به کوه ها داده شده است.
4 _ عدد : گروه دوم پیوند عدد با نام های کوه هاست به ویژه عددهای چهار و چهل و هفت و هفتاد، مانند: چهار (چهار پالون)، هفت (هفت سران لار، هفت خوانی)، چهل (، چهل چشمه ،چهل تن، چهل نابالغان ، چهل دختر)، هفتاد (هفتاد قله)البته گاهی عددهای دیگری هم به کار می روند مانند سی سخت در بویر احمد و کهگیلویه .
5 _ جنس : وجود نمک ، گچ، نقره ، سنگ آهن، شیشه، ، ، سنگ سفید، سنگ سیاه، ، فیروزه و کانی های دیگر، کوه هایی به همان نام ها را پدید آورده است. در ایران کوه های بسیاری به نام نمک و گچ داریم. مانند گچ ِ جاوِر( گچ جابر) در نزدیکی بدره ی ایلام که مزار جابر بن عبدالله انصاری صحابی نامدار است و بنا به روایتی این آرامگاه جابرحیان پدر علم شیمی است . اما با این وجود به نام گچ جابر نامیده شده است .
6 _ گیاهان : برخی از کوه ها به دلیل داشتن میوه ای نامگذاری شده اند. مانند: دشت آلو، دره سیب، دره انجیر و بادامستان.
7 _ جانوران : از نام جانوران هم در اسم گذاری ها استفاده شده است، مانند: شیرکوه، گرگ، پلنگ کوه، خرسان، کرکس، خرگوشان، کفتارکوه، اُشتُران کوه، گاوچال، مارکوه.
******************
در نوشته های زیر متنی بر اساس تقدم الفبایی نام مهمترین کوههای ایران و مختصری از ویژگی ها و علل نام گذاری آن ها ذکر می شود :
آتشگاه
در غرب
اصفهان و در شمال دره زايندهرود، تودهي كوچكي به نام كوه آتشگاه با ارتفاع 1670
متر قرار دارد. اين كوه در زمان ساسانيان محل آتشكده بوده است.
جغرافياي استان اصفهان، ضميمه جغرافياي ايران، ص13 - آثار ملي اصفهان، ص117
آلمابلاغ
واژهاي
تركي و به معناي چشمهي سيب ميباشد. آبهاي منطقه آلمابلاغ سبك و گوارا بوده و
اغلب فاقد مواد زايد ميباشند و شايد اطلاق اين نام از همين نشات گرفته باشد و به
نقل از خواننده محترم در بخش نظرات ( این کوه در کنار روستای پهنه بر از توابع
شهرستان بهار می باشد و دارای ارتفاع 2940 متر می باشد. نام دیگر و درست این کوه
آلماقلاق است. که اگر از روستائیان این منطقه بپرسید همین نام را می گویند و به
معنی گرفتن یا بریدن گوش است. و این کوه دارای روایت جالبی است که یکی از سرداران
ایران وقتی در تعقیب فراریان و جاسوسان بوده انها را دراین محل دستگیر کرده و
دستور داده گوشهای آنها راببرند. این روایتی هست که روستائیان این منطقه تعریف می
کنند.)
آويدر
اين
كوه در جنوب غربي شهر سنندج قرار دارد. چشمههاي آب صاف و گوارايي در كمر كوه جاري
است و از آب اين كوه، آسيابهاي زيادي در درهي آبيدر داير است. واژهي آبيدر در اصل ((آويدر)) بوده، كه ((آو)) در اصطلاح
كردي مخفف آب است. بنابراين لفظ آويدر به معني كوه با آب است.
تحفهي ناصري، ص65/ص25
اخلومد
درهاي
در نزديكي مشهد است. هنگام حملهي اعراب سرداري عرب به نام خالد مامور فتح اين دره
بود. مردم اين دره، هرگاه سربازان خالد را ميديدند فرياد ميكردند: خالد آمد و به
تدريج اسم اين دره به اخلومد تبديل شد.
عباس
جعفري
ارفع کوه
ارفع به معنای رفیع و بلند مرتبه و ارفع کوه ، کوهی است در منطقه سواد کوه و کيلومتر 70 قائم شهر و بعد از روستای ارفع ده به ارتفاع قله 2735 متر .
البرز
البرز
در پهلوي، هربرز، هرهبرز، هربورس و در اوستا، هره برزئيتي و يا هارابرزايتي
ناميده شده است. اين اسم مركب از دو جزء هر به معني كوه و برز به معني بالا، بلند
و بزرگ و در مجموع به معني كوه بلند، كوه مرتفع و كوه بزرگ است.
فرهنگ
دهخدا و معين
الموت
قلعهي
الموت را به سبب ارتفاعي كه دارد ((الهموت)) گفتند يعني عقاب آشيان، زيرا ((اله)) به معني عقاب و ((آموت)) به معني آشيان است و چون
عقاب در جاهاي بلند آشيان ميكند، آن قلعه را بدين نام خواندهاند و به كثرت
استعمال ((الموت))
شده است. نام كوه از اين قلعه است.
لغت نامه دهخدا
الوند
واقع
در جنوب غربي همدان.
کلمه " الوند" مرکب است از " ال " ( بمعنی بغل - کنار ) + " وند " ( پسوند مکان بلند یا کوه و همچنین به معني نهادن*، واقع شدن و ايستادن ) مي باشد .
الوند همچانكه " نهاوند " نیز مرکب است از " نها " *( بمعنی پیش و جلو ) + " وند " ( پسوند مكان ) است . نهاوند بمعني شهر یا آبادی یا قلعه ایستاده در پیش رو است .
میتوان گفت که در نامگذاری این دو آبادی دوری و نزدیکی آنها را نسبت به جایی یا شهری میزان گرفته اند . آنچه را که نزدیک بوده، نهاوند و آن دیگری را، دماوند نامیده اند . گفته شده و می دانیم که، شاهراهی از روزگاران باستان غرب را به شرق پيوند مي داده است . اين شاهراه از بلخ میرفته و شاهراه دیگری از شوش به هگمتان (همدان) می کشیده و شاهراه باختر می پیوسته و قلعه های نهاوند و الوند در سر این شاهراه نهاده شده اند.
البته آنچه که مسلم است پیش از زمان ساخت وساز قلعه ها ، قله ها پای برجا بوده اند " قله " نزدیکتر " نهاوند" و آن دیگری که در پشت بوده است " دماوند " و قله کناری " الوند" ( " ال " به معنای بغل یا کنار) تمامی این قیاس ها به مرکزیت پایتخت آن زمان " هگمتانه " يا " همدان " امروزي سنجیده می شده است .
ارتفاع قله الوند با استفاده از دستگاه GPS از نوع گارمین 12 کاناله و با اجرای کالیبره در محل 3357 متر نشان داده شده است. البته بنا به تعبير ديگري ميگويند الوند در اصل اروند بوده كه به علت كثرت استعمال تغيير يافته است.
لوند از ال و پسوند وند تشكيل شده كه وند به معني مكان، جا و ال به معني تندي و يربالايي زياد ميباشد. بنابراين الوند به معناي جايي كه سربالايي تند و بسيار زياد دارد.
بر فراز قلههاي الوند، ص25 و 26
الوند نام كوهي در جنوب همدان است. اين نام در متون پهلوي اروند و در اوستا ائورونت ضبط شده است. نامه كمره، جلد1، ص298
گويند
شخصي در آن كوه آسوده است كه نام او اروند بوده، به همين سبب كوه را به نام او
خواندند.
برهان قاطع، ص111
بزقوش
اين
كوه در جنوب كوهستان سبلان واقع شده و حدود 120 كيلومتر طول و 45 كيلومتر عرض
دارد. چون رشته كوه مزبور به شكل گوش بز است به همين سبب آن را بز گوش ناميدهاند.
اردبيل شهر مقدس، ص22
بيرگ
كوه
بيرگ يكي از ارتفاعات بلوچستان است. چون اين كوه در منطقه بلنتر از ساير كوهها
است بيرق ناميده شده است كه در زبان بلوچي ق به گ تبديل شده و بيرگ خوانده ميشود.
جغرافياي استان سيستان و بلوچستان، ضميمه جغرافياي ايران، ص2
بيستون
بيستون
در پارسي باستان بغستان تلفظ ميشده كه مركب از دو جزء ((بغ)) و ((ستان)) بوده است كه به معني محل پرستش خدا ميباشد. چون ايرانيان
فراز كوهها را براي ستايش خدا مناسبتر ميدانستند، اين كوه مرتفع را جايگاه
نيايش خدا ناميدند.
نام مكانهاي جغرافيايي در بستر زمان، ص400
پاتاق
كوه
زاگرس به فارسي پاتاق خوانده ميشود. چون كوههاي مذكور به شكل تاق ميباشند، به
اين نام منسوب شده است.
جغرافياي
مفصل ايران جلد نخست، ص3
لغتنامه دهخدا
پشتكوه - پيشكوه
لرستان از قديم به دو قسمت مشخص پيشكوه و پشتكوه تقسيم شده كه به وسيلهي رشتهي عظيم كبيركوه از همديگر جدا شدهاند. وجه تسميهي اين دو قسمت مشخص اين است كه يكي در مشرق يا پيشكوه و ديگري در غرب يا پشتكوه واقع شده است.
ايرانشهر
پلنگان
كوه
پلنگان از ارتفاعات شرقي دشت لوت است كه در شرق آبخوران قرار دارد. چون در كوههاي
سيستان بين زابل و نهبندان پلنگ فراوان است، به همين سبب كوهي كه در آنجا است
پلنگان نام گرفته است.
شهداد و جغرافياي تاريخي دشت لوت، ص51
تخت
در
حدود يك كيلومتري جنوب غربي ده قليآباد( در 12 كيلومتري راه شوسه تهران- همدان)
رشته كوه سنگي بزرگي به نام كوه تخت قرار دارد. اين كوه داراي شكل نمايان و مخصوصي
است و تا قله، مانند ديوار آهكي به هوا سربركشيده و چون دژي است كه گراگرد حصار
ستبري فرا گرفته باشد.چون قله كوه خيلي تخت ميباشد. به اين نام منسوب شده است.
كوهها و غارهاي ايران، ص385
تخت نادر
در
ارتفاع 2900 متر قرار دارد و آن را نادر از اين جهت ناميدهاند كه چنين چمنزاري
كمياب است و به پندار برخي نادرشاه در موقعي كه براي جنگ با عثماني به همدان آمده
در آن تخت و چادر خود را برپا نموده است.
كتاب قلههاي الوند، ص24
تفتان
در
بارهي نام تفتان برخي معتقدند كه اين نام از واژهي تفت به معناي گرم و سوزان
آمده است و اين نامگذاري به سبب خروج دمههاي آتشفشاني مركب از بخارآب و گازگوگرد
از دهانهي آن است.
جغرافياي مفصل ايران
توچال
به
معني چال آبگير و درياچهي كوچك است. چون قلهي توچال در كنار درياچه قرار دارد آن
را بدين نام خواندهاند.
تهران در گذشته و حال
توزگي
آبخوران
موقع جغرافيايي مناسبي سر راه زاهدان و نه دارد. در شرق آن كوه چاه رحمان
است و آن طرف كوه چاه رحمان، كوه توزگي قرار دارد. توز اسم گياه است.
شهداد و جغرافياي تاريخي دشت لوت، ص309
جانستون
جانستون
مخفف جان ستان است. دشت پاي كوه به قدري زيبا است كه جان را ميستاند.
جفتان
سومين
قله رشتهكوه پلوار كه نام ديگر آن سيرچ است. وجه تسميه اين قله به دليل جفت بودن
دو قله در جوار يكديگر است كه اهالي پيرامون كوه، اين نام را بر آن نهادهاند.
كتاب كوههاي كرمان
جوپار
نام
اين كوه از روستاي پاي كوه گرفته شده است و وجه تسميه آن: اين شهر داراي دو قنات
است به همين علت آن را جويبار نام نهادهاند كه به تخفيف جوپار شده است.
هشت سال در ايران، ص290
قلهي جوپار به لك غار و سه شاخ بزرگ نيز معروف است. در لهجهي كرماني لك به معناي بلندي است و چون در جنوب اين قله، غار يخنيا واقع گرديده است جنوبيها به آن لك غار ميگويند اما در شمال كوه قله با سه سه ستيغ بلند نمايان است كه از دوردست و به ويژه در غروب به طرز بسيار زيبايي خودنمايي ميكند اين سه ستيغ را سهشاخ بزرگ مينامند.